دیکشنری
remittance man
ɹəmɪtəns ɛme͡ien
فارسی
1
عمومی
::
كسیكه بامید دریافت پول از كسانخود بغربت میرود
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
REMISS
REMISSIBLE
REMISSION
REMISSION OF SIN
REMISSION OF SINS
REMISSION OF TAXES
REMISSIVE
REMISSLY
REMISSNESS
REMIT
REMIT TO
REMITMENT
REMITTABLE
REMITTAL
REMITTANCE
REMITTANCE MAN
REMITTANCES
REMITTEE
REMITTENT
REMITTER
REMNANT
REMODEL
REMODELING
REMODULARIZATION
REMON STRANTS
REMONETIZE
REMONSTRANCE
REMONSTRANT
REMONSTRATE
REMONSTRATINGLY
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید